روشهای متداول طراحی شمعها تحت پدیده گسترش جانبی
این روشها به دو دسته کلی تقسیم میشوند. البته در این میان دسته سومی هم وجود دارد که کمتر مورد قبول واقع شده است. در رویکرد دسته سوم که توسط Towhata (1995) وHamada (2000) مورد بررسی قرار گرفته است، خاک روانگرا شده به عنوان یک سیال ویسکوز فرض میشود که به دنبال این فرض نیروهای برآیند وارد بر شمع محاسبه میشوند. یک دلیل مخالفت با این رویکرد از مشاهداتی نتیجه میشود که در آن مقاومت برشی خاک روانگراشده هنگامی که نرخ کرنش حداکثر است، کمترین مقدار خود را دارد. در حالی که اگر این تئوری درست میبود، مقاومت برشی در چنین زمانهایی باید بیشترین باشد. این مشاهدات از طریق آزمایشات انجام شده بر روی نمونههای کوچک در آزمایشگاه و نمونههای بزرگتر در آزمایشات میز لرزان و سانتریفیوژ به اثبات رسیده است. در ادامه به دو دسته معمول روشهای طراحی به طور خلاصه پرداخته میشود.
۱- روشهای نیرو (تعادل حدی)
در این روشها با فرض توزیع فشار مورد نظر در خاک، نیروهای جانبی حدی از سوی خاکی که در آن پدیده گسترش جانبی رخ داده بر شمع اعمال شده و به دنبال آن تنشهای برشی و لنگرهای خمشی در شمع محاسبه میشوند.
۱-۱- روش ارائه شده توسط موسسه راه ژاپن (JRA, 2002)
موسسه راه ژاپن (۲۰۰۲) بر پایه تحقیقات انجام شده بر روی خرابیها و خسارتهای گسترده زلزله ۱۹۹۵ کوبه این روش تعادل حدی را ارائه کرد (JRA, 2002). در این روش فرض میشود که تمامی لایههای خاک در جهت حرکت پدیده گسترش جانبی، نیروی جانبی بر شمع وارد میکنند. در کاربرد این روش برای پلهای بزرگراهها فرض میشود، نیروهای اینرسی و کینماتیکی ناشی از گسترش جانبی به صورت جداگانه تحلیل میشوند و به طور همزمان بر شمع وارد نمیشوند. در شکل ۲-۲ چگونگی اعمال نیروهای جانبی بر شمع مشاهده میشود. تنشهای ناشی از لایه غیرقابل روانگرای سطحی برابر با فشار مقاوم خاک است. روابط زیر فشار وارد بر شمع از طرف لایهها را برای پیهای قرار گرفته در محدوده ۵۰ متری از جبهه آزاد آب ارائه میدهند:
qnl: فشار جانبی ناشی از لایه غیرروانگرای سطحی
ql: فشار جانبی ناشی از لایه روانگرا
h: ارتفاع از سطح آزاد مدل
cnl: ضریبی ما بین ۰-۱ که بستگی به مقاومت روانگرایی لایه خاک دارد.
Kp: ضریب فشار جانبی مقاوم لایه خاک غیرروانگرای سطحی
nlγ: وزن مخصوص لایه خاک غیرروانگرای سطحی
Hnl: ضخامت لایه خاک غیرروانگرای سطحی
lγ: وزن مخصوص لایه خاک روانگرا
فشارهای جانبی بدست آمده از روابط بالا در صورتی که پی در فاصله ۵۰ تا ۱۰۰ متری از جبهه آزاد آب قرار گرفته باشد در ضریب ۵/۰ ضرب میشوند و برای فواصل بزرگتر از ۱۰۰ متر به طور کلی نادیده در نظر گرفته میشوند.
روشهای متداول طراحی شمعها تحت پدیده گسترش جانبی
۱-۱- روش ارائه شده توسط Dobry et al. (2003)
Dobry et al. در سال ۲۰۰۳ یک روش تعادل حدی بر پایه نتایج آزمایشات سانتریفیوژ (Abdoun et al., 2003 Abdoun and Dobry, 2002; Abdoun, 1997;) ارائه دادند. در این روش دو حالت زیر در نظر گرفته شده است.
۱-۱-۱- حالت اول: روانگرایی لایه خاک سطحی
در این حالت لایه خاک روانگرا بر روی یک لایه غیرروانگرا قرار گرفته است (شکل ۲-۳، a). لنگر خمشی حداکثر در شمع در مرز بین لایه غیرروانگرا و لایه روانگرا به وجود میآید. .Dobry et al رابطه زیر را برای حداکثر لنگر خمشی ایجاد شده، Mmax، با فرض توزیع یکنواخت فشار جانبی، p، در شمع ارائه کردند:
AP: سطح مقطعی از شمع که در معرض فشار خاک روانگرا شده قرار دارد.
HP: ارتفاعی از شمع که در برابر فشار خاک روانگرا شده قرار دارد.
AC: سطح مقطعی از کلاهک شمع که در معرض فشار خاک روانگرا شده قرار دارد.
HC: ارتفاعی از کلاهک شمع که در برابر فشار خاک روانگرا شده قرار دارد.
و P: فشار جانبی وارد بر شمع است.
۱-۱-۱- حالت دوم: قرارگیری لایه خاک روانگرا شونده در زیر یک پوسته غیرروانگرا
در این حالت یک لایه غیرروانگرای سطحی بر روی لایه روانگرا قرار دارد (شکل ۲-۳، b). فرض شده است که در این حالت میتوان فشار جانبی اعمالی از طرف خاک روانگراشده را نادیده گرفت. همچنین حداکثر لنگر خمشی در شمع در مرزهای بین لایه روانگراشده و لایههای غیرروانگرا ایجاد میشود. قسمت بالایی پوسته ایجاد مقاومت میکند در حالی که قسمت پایینی بار جانبی به شمع اعمال میکند. .Dobry et al با در نظر گرفتن جابجاییها و چرخشهای شمع و خاک رابطهای برای حداکثر لنگر خمشی max(MA) به صورت زیر ارائه دادند:
h: ضخامت پوسته غیرروانگرا
P۰: شیب نیروی نهایی خاک وارد بر شمع در واحد طول
MA: لنگر خمشی در مرز A
L: طولی از شمع که در لایه خاک روانگرا قرار دارد.
باید توجه نمود که روشهای تعادل حدی JRA(2002) و Dobry et al.(2003) به طور مستقیم جابجاییهای شمع که عامل مهمی برای طراحی لرزهای عملکردی است، را در نظر نمیگیرند.
روشهای متداول طراحی شمعها تحت پدیده گسترش جانبی
۱- روشهای جابجایی (p-y)
در این روش ابتدا جابجاییهای خاک در میدان آزاد بدست آمده و سپس این پروفیل تغییرمکان خاک به شمع اعمال میشود. در این دسته به دو روش رایج که توسط موسسه نفت آمریکا (API) و موسسه معماری ژاپن (AIJ) ارائه شدهاند، پرداخته میشود.
۱-۱- روش موسسه نفت آمریکا (API 2003)
یک مدل بسیار رایج برای پیشبینی رفتار غیرخطی خاک استفاده از منحنیهای p-y ارائه شده توسط موسسه نفت آمریکا (API, 2003) میباشد. از این منحنیها جهت حل معادله دیفرانسیل اصلی حاکم بر رفتار شمعها در پدیده گسترش جانبی استفاده میشود:
در رابطه بالا y تغییر شکل جانبی؛ x فاصله در امتداد شمع؛ EI سختی خمشی شمع؛ Es مدول الاستیسیته خاک و F نیروی اعمالی به شمع در واحد طول میباشد. معادله فوق با روشهای عددی و به صورت تکراری تا ارضاء شرایط مرزی سر شمع قابل حل میباشد. هدف از ایجاد منحنیهای p-y، محاسبه مقاومت خاک p=Es.y به صورت تابعی از جابجایی شمع میباشد.
۱-۱- روش p-y ارائه شده توسطAIJ (۲۰۰۱)
در این روش معادله دیفرانسیل حاکم بر رفتار شمع به صورت زیر تغییر مییابد:
در معادله فوق z عمق شمع، y جابجایی شمع، ygجابجایی خاک و EI سختی خمشی شمع میباشد. ضریب واکنش بستر(kh) نیز از رابطه زیر بدست میآید:
در رابطه فوق، برابر ۰.۷N در واحد و N عدد SPT میباشد. b نیز ضریب کاهش سختی برای خاک روانگرا شده است. این ضریب برای ماسه روانگرا نشده برابر ۱ و برای ماسه روانگرا شده برابر با ۱/۰ میباشد. yr جابجایی نسبی بین خاک و شمع و y۱ مقدار اولیه این جابجایی است.