روشهای کاهش مخاطرات ناشی از رواﻧﮕﺮایی (بهسازی خاک) بر اساس نشریه ۵۲۵
مقدمه
ﭘﺲ از ارزﻳﺎﺑﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻜﺎن ﻫﺎی ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر، ﺗﻌﻴﻴﻦ اﺛﺮات اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮﺷﻜﻞ ﻫﺎ و ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻜﺎن ﻫﺎی ﻧﺎﺷﻲ از رواﻧﮕﺮاﻳﻲ ﺑﺮ روی ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺳﺎزه ﻫﺎ و دﻳﮕﺮ ﺗﺠﻬﻴﺰات ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ و ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻌﻴﺎری ﺑﺮای ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل آن ﻫﺎ اﺳﺖ.
اﻧﺠﺎم اﻳﻦ ﮔﺎم ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻃﺮاﺣﻲ و ﻋﻤﻠﻜﺮدی ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه ﺑﺮای ﺳﺎزه ﻫﺎ و ﺗﺎﺳﻴﺴﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺻﻮرت ﭘﺬﻳﺮد.
اﻣﺎ در ﻧﻬﺎﻳﺖ و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮔﺎم آﺧﺮ، اﮔﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد رﺿﺎﻳﺖﺑﺨﺶ ﺳﺎزه و ﺗﺎﺳﻴﺴﺎت ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﺸﻮد، ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اﻧﺠﺎم ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﺗﺮ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ رواﻧﮕﺮایی و ﺑﺮرﺳﻲ روشﻫﺎی ﻛﺎﻫﺶ ﻣﺨﺎﻃﺮات ﻧﺎﺷﻲ از آن ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮد.
ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ در ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺴﺎﻳﻠﻲ، ﻣﻬﻨﺪس ﻃﺮاح ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎی زﻳﺮ را ﭘﻴﺶ رو دارد:
۱-ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﺠﺪد ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻳﻚ روش ﺗﺤﻠﻴﻞ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮ
۲-ﻃﺮاﺣﻲ ﺗﺠﻬﻴﺰات ﺑﺮای ﻣﻘﺎوﻣﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮﺷﻜﻞ ﻫﺎی ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪه
۳-ﺑﻬﺒﻮد ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻐﻴﻴﺮﺷﻜﻞ ﻫﺎی ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪه ﺗﺎ ﺗﺮاز ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل
۴-اﻧﺘﺨﺎب ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه دﻳﮕﺮ
ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻫﺎی ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪﺗﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه اﺛﺮات ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل رواﻧﮕﺮایی ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎی ﺑﻌﺪی ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﻗﺮار ﮔﻴﺮﻧﺪ.
اﻳﻦ ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ موارد زیر منجر شود
۱- ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻫﺎی زﻳﺮﺳﻄﺤﻲ ﺑﻴﺶﺗﺮ
۲-آزﻣﻮن ﻫﺎی آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻲ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ
۳-ﻣﺪل ﺳﺎزی ﻫﺎی ﻋﺪدی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﺗﺮ
۴- ﻣﺪل ﺳﺎزی ﻫﺎی ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ
ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻋﻼوه ﺑﺮ ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎی ﻓﻮق، اﻳﻦ ﻧﻮع ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی ﻫﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ اﻳﻦﻛﻪ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺑﺮای ﻳﻚ ﭘﺮوژه ﺟﺪﻳﺪ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺑﺮای ﺳﺎزه ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد، ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺬﻳﺮش ﺧﻄﺮ ۱ و ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎی دﻳﮕﺮی ﻧﻈﻴﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻳﺎ اﺻﻼح ﻛﺎرﺑﺮد ﺳﺎزهﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﺷﺪ.
در ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻮارد، ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪی ﻫﺎی ﺧﺎص ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﭘﺮوژه و ﻛﺎﻫﺶ ﻣﺪاوم دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﻫﺎی ﺑﺪون ﻣﺸﻜﻞ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻳﺎ ﺷﺎﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺰﻳﻨﻪی ﻣﻮﺟﻮد اﻧﺠﺎم بهسازی خاک اﺳﺖ.
ﻓﺮض اﺳﺎﺳﻲ ﺑﻪﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه در ادامه این مطلب و مطالب بعدی آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل، ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮرد بهسازی ﻗﺮار ﮔﻴﺮد.
بررسی نیاز به بهسازی خاک
ﺑﺮای ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻛﻪ آﻳﺎ ﺑﻬﺴﺎزی خاک در ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﺿﺮوری اﺳﺖ ﻳﺎ ﺧﻴﺮ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﺮﺧﻲ از اﻳﻦ ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺪﻳﺪه رواﻧﮕﺮایی و اﺛﺮات آن ﺑﺮ روی خاک ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﻧﻈﻴﺮ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺮﻣﻲﮔﺮدد.
ﺑﺮای درک ﺑﻬﺘﺮ روﻧﺪ ﻗﻀﺎوت در ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﺑﻪ بهسازی خاک در ﺑﺮاﺑﺮ رواﻧﮕﺮایی روﻧﺪ ﻧﻤﺎﻳﻲ در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ اراﻳﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
شکل-۱ ﻛﻪ در اداﻣﻪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﺟﺰﻳﻴﺎت ﻗﺴﻤﺖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در روﻧﺪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻴﺎز ﺑﻬﺴﺎزی خاکﻫﺎی ﻣﺴﺘﻌﺪ رواﻧﮕﺮایی، عوامل زﻳﺮ ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ:
۱-ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ رواﻧﮕﺮایی
۲-ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻧﺎﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻴﺐ
۳-ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺑﺎرﺑﺮی ﻧﺎﻛﺎﻓﻲ ﻳﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ
اﮔﺮ خاک ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﺑﺮاﺳﺎس ﻓﺼﻞ ﺳﻮم نشریه ۵۲۵ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺴﺘﻌﺪ رواﻧﮕﺮایی ﺗﺸﺨﻴﺺ داده ﺷﻮد. آﻧﮕﺎه در ﮔﺎم ﺑﻌﺪی ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ رواﻧﮕﺮایی ﻣﻄﺎﺑﻖ روشهای ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در ﻓﺼﻞ ﭘﻨﺠﻢ نشریه ۵۲۵ ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲﺷﻮد.
ﻻزم ﺑﻪ ذﻛﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻟﺰوم و ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻓﺼﻞ ﺳﻮم نشریه ۵۲۵ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻗﻀﺎوت ﺻﺤﻴﺢ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ در زﻳﺮ ﺗﺮاز آب و اﺷﺒﺎع ﺑﻮدن ﻻﻳﻪی ﺧﺎﻛﻲ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﺷﺮﻃﻲ ﻻزم و ﻏﻴﺮﻛﺎﻓﻲ ﺑﺮای اﺳﺘﻌﺪاد رواﻧﮕﺮایی آن ﻻﻳﻪ اﺳﺖ.
ﻋﻮاﻣﻞ دﻳﮕﺮی ﻧﻈﻴﺮ ﻧﻮع خاک و وﺿﻌﻴﺖ زﻫﻜﺸﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی اﺳﺘﻌﺪاد خاک را ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻤﺎﻳﺪ.
ﭘﺲ از ارزﻳﺎﺑﻲ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ رواﻧﮕﺮایی و ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪار ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺑﺰرگﺗﺮ از ۱.۵ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮاﺳﺎس ﻓﺼﻞ ۶ نشریه ۵۲۵ ، ﻣﻘﺪار اﺿﺎﻓﻪ ﻓﺸﺎر ﻣﻨﻔﺬی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪه ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺑﻮده و ﻣﻲﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﻛﻪ خاک ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﻳﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﻋﻤﺪه ای را در اﺛﺮ ﺑﺎزﺗﻮزﻳﻊ ذرات ﻧﺎﺷﻲ از ﺑﺎرﮔﺬاری ﻟﺮزه ای ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﻨﺪ.در اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ خاک ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﺑﻪ ﺑﻬﺴﺎزی ﻧﻴﺎز ﻧﺪاﺷﺘﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن ﻣﻲرﺳﺪ.
اﮔﺮ ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن در ﻣﻘﺎﺑﻞ رواﻧﮕﺮایی ﻛﻢﺗﺮ از ۱.۵ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮای ﺿﺮاﻳﺐ ﻛﻢﺗﺮ و ﺑﻴﺶﺗﺮ از ﻳﻚ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﻣﻘﺎوﻣﺖ زﻫﻜﺸﻲ ﻧﺸﺪه و اﺿﺎﻓﻪ ﻓﺸﺎر ﻣﻨﻔﺬی ﭘﺲ از ﺑﺎرﮔﺬاری ﻟﺮزه ای ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد.
ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ اﻳﻦ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﭘﺎﻳﺪاری ﻛﻠﻲ ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﭘﺲ از ﺑﺎرﮔﺬاری ﻟﺮزه ای ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ارزﻳﺎﺑﻲ ﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻴﺐ و ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺑﺎرﺑﺮی ﭘﻲﻫﺎ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﺑﺮای ﭘﺎﻳﺪاری ﻛﻠﻲ ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﻛﻮﭼﻚﺗﺮ از ﻣﻘﺪار ﻣﺠﺎز ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ اﻟﺰاﻣﺎت ﻃﺮاﺣﻲ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺑﺎﺷﺪ- ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل اﻳﻦ ﻣﻘﺪار در ارزﻳﺎﺑﻲ ﻟﺮزهای ﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻴﺐ ﺑﺮاﺑﺮ ۱ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد- خاک ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺑﻬﺴﺎزی دارد.
در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﭘﻴﺶ از ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی در ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺑﻬﺴﺎزی ﺧﺎک، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﻓﺼﻞ ﻫﻔﺘﻢ نشریه ۵۲۵، ﻧﺸﺴﺖ و ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻜﺎن ﺟﺎﻧﺒﻲ ﻧﺎﺷﻲ از رواﻧﮕﺮایی را ﺗﺨﻤﻴﻦ زد.
ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻜﺎنﻫﺎ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﻛﻪ اﺣﺘﻤﺎل وﻗﻮع ﻧﺸﺴﺖﻫﺎی ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ وﺟﻮد دارد، ﺑﻬﺴﺎزی ﺧﺎک ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻳﻜﻲ از روشﻫﺎی ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ ﺑﺎﺷﺪ.
در ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻜﺎن ﺗﺨﻤﻴﻦ زده ﺷﺪه در ﮔﺎم ﻗﺒﻠﻲ ﻛﻢﺗﺮ از ﻧﺼﻒ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﻣﺠﺎز ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻬﺴﺎزی ﺧﺎک ﻣﺤﻞ ﻻزم ﻧﻴﺴﺖ. در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﮔﺮ اﻳﻦ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺑﺰرگﺗﺮ از دو ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻜﺎنﻫﺎی ﻣﺠﺎز ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﺻﻼح ﺧﺎک ﺳﺎﺧﺘﮕﺎه ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺿﺮوری اﺳﺖ.
اﮔﺮ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﻴﻦ اﻳﻦ دو ﺣﺪ ﻗﺮار ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻗﺒﻞ از ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی در ﺧﺼﻮص ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺑﻬﺴﺎزی ﺧﺎک ﻻزم اﺳﺖ، ﺗﺨﻤﻴﻦ دﻗﻴﻖﺗﺮی از ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﻧﺎﺷﻲ از رواﻧﮕﺮایی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎی ﻋﺪدی صورت پذیرد.
کلیات بهسازی خاک
ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ در ﻓﺼﻞﻫﺎی ۴ و ۵ نشریه ۵۲۵ سازمان برنامه و بودجه اﺷﺎره ﺷﺪه است، ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن در ﻣﻘﺎﺑﻞ رواﻧﮕﺮایی (FS) ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﺴﺒﺖ ﻋﺎﻣﻞ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺑﻪ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻓﺰاﻳﺶ ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن در ﻣﻘﺎﺑﻞ رواﻧﮕﺮایی ، ﻣﻲﺗﻮان ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺧﺎک را اﻓﺰاﻳﺶ داد، ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺤﺮﻳﻚ اﻋﻤﺎل ﺷﺪه ﺑﺮ ﺧﺎک را ﻛﺎﻫﺶ داد و ﻳﺎ ﻫﺮ دو ﻋﺎﻣﻞ ﻇﺮﻓﻴﺖ و ﺗﺤﺮﻳﻚ را ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﺗﻐﻴﻴﺮ دادﻛﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﺎﻟﺼﻲ در ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن اﻳﺠﺎد ﺷﻮد.
روشﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺑﺮای اﻓﺰاﻳﺶ ﻋﺎﻣﻞ ﻇﺮﻓﻴﺖ و ﻛﺎﻫﺶ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺤﺮﻳﻚ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ در ﺟﺪول-۱ ﺑﻪ آنﻫﺎ اﺷﺎره ﺷﺪه اﺳﺖ.
روﻧﺪ ﻛﻠﻲ اﺛﺮﮔﺬاری روش ﻫﺎی ﻣﺬﻛﻮر روی ﻣﻨﺤﻨﻲ رواﻧﮕﺮایی ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻨﺶ، ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ در ﺷﻜﻞ -۲ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺷﻜﻞ، اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﺮاﻛﻢ ﻧﺴﺒﻲ ﺧﺎک ﻳﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻨﺶ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪی ﻣﻮﺛﺮ اﻋﻤﺎﻟﻲ ﺑﺮ ﺧﺎک ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ (C1) و (C2) ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻧﻔﻮذ ﻣﻲﺷﻮد؛ در ﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﻓﺮض ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺮز ﺟﺪاﻛﻨﻨﺪه ی ﻧﻮاﺣﻲ “رواﻧﮕﺮا” و “ﻏﻴﺮرواﻧﮕﺮا” ﺑﺪون ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﺪ.
اﻳﻦ ﻧﻮع بهسازی خاک، ﺑﺎ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از ﻓﺮوﭘﺎﺷﻲ اﺳﻜﻠﺖ ﺧﺎک ﻳﺎ ﻓﺮاﻫﻢ آوردن ﺳﺎزوﻛﺎری ﺑﺮای اﺳﺘﻬﻼک ﺳﺮﻳﻊ اﺿﺎﻓﻪ ﻓﺸﺎر ﻣﻨﻔﺬی ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ (C3و C4) ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ.
ﭼﺮا ﻛﻪ در اﻳﻦ روش ﻫﺎ وﺟﻪ اﺻﻠﻲ ﺑﻬﺴﺎزی ﻳﻚ ﺟﺎﺑﺠﺎﻳﻲ ﻳﺎ اﺻﻼح در ﻣﺮز ﺟﺪاﻛﻨﻨﺪه ﻧﻮاﺣﻲ “رواﻧﮕﺮا” و “ﻏﻴﺮرواﻧﮕﺮا” اﺳﺖ ﺑﻪ ﻃﻮری ﻛﻪ ﻧﺎﺣﻴﻪی رواﻧﮕﺮا ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﺑﺪ.
ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در اﻳﻦ ﺷﻜﻞ، ﻛﺎﻫﺶ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺑﻪ واﺳﻄﻪی ﺑﺎزﺗﻮزﻳﻊ ﺗﻨﺶ ﺑﺮﺷﻲ ﻧﺎﺷﻲ از زﻟﺰﻟﻪ از ﺧﺎک ﺑﻪ اﻟﻤﺎنﻫﺎی ﺗﺴﻠﻴﺢ (D1)، ﻳﺎ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی ﺟﺎﺑﺠﺎﻳﻲ دوره ی ﺗﻨﺎوب اﺻﻠﻲ ﭘﺮوﻓﻴﻞ ﺧﺎک ﺑﻪ ﻣﺤﺪوده ﺧﺎرج از ﺑﺴﺎﻣﺪ ﻏﺎلب ﺣﺮﻛﺎت ﻟﺮزه ای (D2) ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ.
اﻳﻦ روش، ﺑﻪ ﻧﺪرت در ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ژﺋﻮﺗﻜﻨﻴﻚ ﻟﺮزه ای ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ است. ﻣﻌﻤﻮﻻ از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ در دوره ی ﺗﻨﺎوب اﺻﻠﻲ ﭘﺮوﻓﻴﻞ ﺧﺎک در اﺛﺮ ﺑﻬﺴﺎزی زﻣﻴﻦ ﺻﺮﻓ ﻨﻈﺮ ﻣﻲ ﺷﻮد.
ﺗﺎﻛﻨﻮن درﺧﺼﻮص ﻣﻘﺪار ﺗﻐﻴﻴﺮ دوره ی ﺗﻨﺎوب اﺻﻠﻲ ﭘﺮوﻓﻴﻞ ﺧﺎک در اﺛﺮ ﺗﺮاﻛﻢ زﻣﻴﻦ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﻴﺰان اﻫﻤﻴﺖ اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺧﺎﺻﻲ ﺻﻮرت ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
از آنﺟﺎﻳﻲﻛﻪ ﺣﺮﻛﺎت ﻟﺮزه ای از ﻣﺤﺪوده ای از ﺑﺴﺎﻣﺪﻫﺎی ﺑﺎ داﻣﻨﻪی ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ در دوره ﺗﻨﺎوب ﭘﺮوﻓﻴﻞ ﺧﺎک در اﺛﺮ ﺑﻬﺴﺎزی زﻣﻴﻦ ﻟﺰوﻣﺎ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺤﺮﻳک وارد ﺑﺮ ﺧﺎک را ﻛﺎﻫﺶ ﻧﻤﻲ دﻫﺪ؛ ﺣﺘﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻮارد ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ آن ﻧﻴﺰ ﺷﻮد.
این مطلب ادامه دارد…
یک پاسخ